روز جمعه 3 شهریور 91 سفر به همای اباد
برنامه گذاشتیم تا هوا خوبه از جمعه هامون استفاده بکنیم و این جمعه مصادف بود با تولد لیدا. با خاله جون اینا و خاله فاطی و دوستای عموغلی رفتیم همای اباد یه روستای دور ولی در عوض دنج و باصفا.خیلی خیلی به همه خوش گذشت.نشسته بودیم که یهو دیدیم دو تا دوچرخه سوار از دور دیده میشن دقت که کردیم دیدیم دایی وحید و محمد صادقه هم ما و هم اونا از دیدن هم اونم بصورت تصادفی تو اون روستای دور افتاده حسابی ذوق کردیم و خوشحال شدیم .و بعد تولد لیدا رو هم همونجا برگزار کردیم. تو هم که همش مشغول شیطونی و بازی بودی هم از گاو میترسیدی و هم میگفتی بابا بریم پیش گاوها عکس بگیریم مامان بذاره تو وبلاگم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی